ترنم اطهری ترنم اطهری ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

دختر گلم ترنم

ترنم و تلویزیون

1392/7/26 11:45
نویسنده : مامان زیبا
340 بازدید
اشتراک گذاری

از دو سه ماهگی صدا و تصویر تلویزیون توجه تورو به خودش جلب می کرد مخصوصا وقتی تبلیغات تلویزیونی پخش می شد چشم از تلویزیون بر نمی داشتی الان هم خیلی تلویزیون دوست داری وقتی از بیرون میایم خونه اگه خواب نباشی می ری سراغ کنترل تلویزیون و دکمه روشنو می زنی و تلویزیونو روشن می کنی تقریبا کنترل همیشه دست توئه و واسه خودت کانال عوض می کنی یا جلوی میز تلویزیون می ایستی و با کنترل می زنی روی میز یا صفحه تلویزیون من تعجب می کنم که چرا این کنترل بدبخت تا الان نشکسته . برنامه عمو پورنگ و جمعه به جمعه و کلا برنامه هایی که بچه توشون زیاده رو خیلی دوست داری بیشتر هم برنامه عمو پورنگ دقیقا یادمه هشت نه ماهت بود خاله اینها واسه تولد من اومده بودند خونمون و تو ادای پهلوان پنبه رو براشون در می آوردی روی دو زانو می نشستی و دستها تو می بردی بالا و وقتی من می گفتم بمبله بیمبو هی پهلوون پنبم تو هم بالا و پایین می کردی و به همه هم نگاه می کردی که ذوقتو می کنند الهی دورت بگردم مامان جونم خیلی دخترم باهوش و با استعداده خدا رو شکر عزیزم . یازده ماهت بود که یه بار داشتم بهت غذا می دادم و تو هم داشتی برنامه جمعه به جمعه می دیدی بچه ها که سوت و جیغ و هورا می کشند تو هم جیغ می زنی و باهاشون شادی می کنی اون روزم شروع کردی جیغ زدن و ذوق کردن یه مسابقه بود که بچه ها خیلی شلوغ می کردند و تو هم به همون نسبت هیجان زده شده بودی تا جایی که پاشدی رفتی بالای میز تلویزیون و منم با تعجب نگاهت میکردم که چی شد رفتی یهو دیدم پشت تلویزیون دنبال یه چیزی می گردی اما پیدا نکردی اومدی پایین و از اون طرف تلویزیون رفتی بالا ولی باز اون طرف هم نبود الهی فدات شم میخواستی بری توی تلویزیون پیش بچه ها اما با تعجب دیدی که نیستند آوردمت پایین و کلی بهت خندیدم و ذوقتو کردم آخی عزیزم مثل مردم زمان فیلمهای سیاه و سفید که فکر می کردند آدمای تلویزیون واقعی اند . از همون ده یازده ماهگی یاد گرفتی که از میز تلویزیون بری بالا مثل بچه گربه خودت عکسهاتو نگاه کن چقدر با مزه ای الهی فدات شم . توی این عکسها یازده ماهت بوده .

اینجا داشتی تلویزیون تماشا می کردی

تماشای تلویزیون

بازم تماشای تلویزیون

تصمیم برای بالا رفتن از میز تلویزیون

یهو تصمیم گرفتی بری یک کمی تفریح کنی

یا علی شروع شد

صدات زدم ترنم مامان کجا می ری دخترم؟

ترنم مامان کجا می ری

یه نگاه به من کردی و عکس یه پروانه رو نشونم دادی و گفتی اینه . بعد یه چیزای دیگه گفتی که من نفهمیدم اما وانمود کردم که قانع شدم در حال ماست مالی

گفتم شاید به خاطر پروانه داری میری بالا کانالو عوض کردم

الهی فدات شم

اما بازم رفتی اینبار با تعجب بیشتر گفتم ترنم مامان اونجا خطرناکه می افتی ها؟ و تو با خنده نگام می کردی

ترنم مامان کجا؟

راه افتادی بری اما منم نگاه می کردی ببینی عکس العمل من چیه منم فقط گفتم خیلی مراقب باش مامانی آخه نمی خواستم جلوی علاقتو بگیرم

مواظب باش مامان

خدا پشت و پناهت مامان جونم

آفرین

تو موفق شدی

الهی فدات شم مامان جونم

اینجا هم ده ماهت بود و عاشق برنامه عمو پورنگ بودی و در کل زمان پخش برنامه از جلوی تلویزیون تکون نمی خوردی

ترنم و برنامه کتابخانه عمو پورنگ

ترنم عاشق برنامه عمو پورنگ

با آهنگهای برنامه عمو پورنگ تکون می خوردی

ترنم در حال دیدن کتابخانه عمو پورنگ

از بس صفحه تلویزیون رو دست می زنی باید یکسره صفحه تلویزیون رو تمیز کنیم . اینجا هم که رفتی روی XBOX وایسادی نمی گی می شکونیش . چیکارت کنیم دیگه خانم خاطرتون خیلی عزیزه .

ترنم روی کنسول بازی

صفحه دستمالی شده تلویزیون توسط دخملی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مثل هیچکس
30 مهر 92 20:31
ای شیطون بلا جا نبود روی زمین واسه توگل دختر